فیلترشکن فعاله فیلترشکن فعاله

انمیشن هدیه پادشاهان

هدیه‌ی پادشاهان» (The Gift of the Magi)
اثر: او. هنری (O. Henry)
اولین انتشار: 1905

بازنویسی فارسی داستان:
یه شب برفیِ سرد، دلّا، دختر جوونی که با شوهرش جیم تو یه خونه‌ی خیلی ساده زندگی می‌کرد، داشت توی اتاقش قدم می‌زد. فرداش کریسمس بود، ولی توی جیبش فقط یه دلار و هشتاد و هفت سنت داشت.
یه آه عمیق کشید:
«چجوری با این پول برای جیم هدیه بخرم؟ اون بهترین مرد دنیاست…»

دلّا یه گیسوان بلند و براق داشت که تا روی زانوش می‌رسید، و جیم یه ساعت جیبی طلا داشت که از پدر و پدربزرگش بهش رسیده بود.
دلّا یه تصمیم سخت گرفت… گیس‌هاشو زد و فروخت. با پولش یه زنجیر نقره‌ای خیلی شیک خرید برای ساعت جیم. با خودش گفت:
«حتی اگه موهامو دوست داره، مهم نیست. ارزشش رو داره.»

شب شد. جیم اومد خونه. تا چشمش افتاد به دلّا، یه لحظه خشکش زد.
«موهاتو… زدی؟»

دلّا با خنده گفت:
«آره، ولی ببین چی برات خریدم!» و زنجیر ساعت رو داد بهش.
جیم آروم نشست روی صندلی. بعد، از جیبش یه جعبه درآورد و داد به دلّا.

دلّا بازش کرد… ست شانه‌ی نقره‌ای برای موهای بلندش بود، همونی که همیشه پشت ویترین نگاهش می‌کرد.
ولی حالا دیگه مویی نبود که شونه‌ش کنه.
جیم لبخند زد:
«من ساعتمو فروختم که اینا رو برات بخرم…»

هردو خندیدن. بعد ساکت شدن. یه سکوت پر از عشق.
چیزی از مادیات نمونده بود. نه ساعت، نه گیس، نه شونه.
فقط یه عشق ساده مونده بود، ناب، بی‌قید و شرط.
#‌داستان کوتاه#‌رمان#‌کتاب صوتی
  • 🙈
  • 🙉
  • 🙊
  • 💛
  • 💔
  • 💯
  • 💢
  • 👍
  • 👎
  • 👏
  • 👈
  • 👉
  • 🙏
  • 💪
  • 🎬
  • 🐥
  • 🌹
  • 🍁
  • 🍉
  • 🍕
  • 🍳
  • 🎂
  • 🎈
  • 🌍
  • 💩
  • 🚗
  • 📙
  • 😀
  • 😂
  • 😉
  • 😊
  • 😍
  • 😘
  • 💋
  • 😋
  • 😜
  • 👀
  • 😐
  • 😕
  • 😎
  • 😌
  • 😒
  • 😬
  • 😔
  • 😢
  • 😭
  • 😷
  • 😎
  • 😨
  • 😱
  • 😡
  • 😠
😊

X
این ویدیو

×