فرزندان این پدر بخاطر ارثیه قبرش را شکستند و بجایش لاشه سگ گذاشتند «توضیحات کپشن حتماً بخوانید»
.
یک پیرمرد از اطراف روستاهای قم با وجود اینکه یک زن و سه پسر داشته انها را رها میکند به شهر میرود و مجدد ازدواج میکند و از زن دوم صاحب یک دختر میشود و کنار انها به زندگی ادامه میدهد
.
روزهای پایانی عمرش تنها دخترش پرستار و مراقب پدرش بود و پدر هم تمام اموالش رو به نام تک دخترش میزند تا بعد از مر..گش پسرانش نسبت به اموالش ادعایی نداشته باشند!
.
نُه واحد آپارتمان که همگی دست مستاجر بودند و یکی هم که خودش داخل آن مینشست،خلاصه پدر همه مال و اموالش رو به نام تک دختر عزیزش میکند و وصیت میکند که بعد از مر..گش او را در گـ..ورستانِ روستای اجدادیش د..فن کنند،گـ...ورستانی متروک که حداقل بیست سال است کسی انجا د..فن نشده بود،ختر برای د..فن پدرش در انجا دوندگی بسیار میکند تا مجوز د...فن بگیرد و وصیت پدرش را عملی کند و بعد از د..فن تا مدتی هر پنجشنبه مسافت صد کیلومتری تا روستا میرفت تا چند لحظه ای در کنار مزار پدرش باشد
.
وقتی سه پسرِ زن اول که پدرشان در بچگی انها را رها و با انها قطع رابطه کرده بود و از قضا اوضاع مالی خوبی نداشتند به سراغ خواهر ناتنیشان میرند و میگویند تو میدانی که ماهم فرزند همان پدریم و سهم داریم اما خیلی غیر منتظره میفهمند که پدر همه مال و اموالش رو به تک دخترش بخشیده!
.
یک روز دختر طبق معمول میرود سرخاک پدرش اما وقتی به انجا میرسد با دیدن قبـ..ر زیر و رو شده پدرش جا میخورد جلوتر که میرود با جـ...سـ...د کرم خورده پدرش که از قبـ...ر بیرون کشیده شده بود شوکه شده و میبیند لا..شه یک سگ را به جای پدرش داخل قـ...بر انداختند،ختر وحشت زده و گریان به پلیس زنگ میزند و پلیس وارد عمل میشود
.
با تحقیقات پلیس سه پسر زن اول دستگیر شده و بعد از کلی بازجویی بالاخره اعتراف میکنند که کار انها بوده،یکی از پسر ها میگوید از وقتی پدرمان پولدار شد گله گوسفندش را فر..وخت و رفت تهران و دوباره ازدواج کرد. مادر بدبختمان از غصه دق کرد و ما سه برادر با حمالی برای مردم بزرگ شدیم و هیچوقت رنگ خوشی را ندیدیم
.
وقتی فهمیدیم پدرمان مرده و هرچه داشته به نام دخترش زده قبـ...رش را پیدا کردیم و جـ...سد کثیفش را از خاک بیرون کشیدیم و به جایش لا..شه یک سگ را داخل قـ...بر انداختیم و خود من روی جـ...سدش اد...رار کردم.
.
این سه پسر به خاطر نبش قـ...بر و هتـ...اکی به میـ.ـت چند روز بازداشت شدند که دختر با گرفتن تعهد که دیگر مزاحمتی برایش ایجاد نکنند رضایت داد و پسرها آزاد شدند
به نظر شما حق با چه کسی ست؟
یک پیرمرد از اطراف روستاهای قم با وجود اینکه یک زن و سه پسر داشته انها را رها میکند به شهر میرود و مجدد ازدواج میکند و از زن دوم صاحب یک دختر میشود و کنار انها به زندگی ادامه میدهد
.
روزهای پایانی عمرش تنها دخترش پرستار و مراقب پدرش بود و پدر هم تمام اموالش رو به نام تک دخترش میزند تا بعد از مر..گش پسرانش نسبت به اموالش ادعایی نداشته باشند!
.
نُه واحد آپارتمان که همگی دست مستاجر بودند و یکی هم که خودش داخل آن مینشست،خلاصه پدر همه مال و اموالش رو به نام تک دختر عزیزش میکند و وصیت میکند که بعد از مر..گش او را در گـ..ورستانِ روستای اجدادیش د..فن کنند،گـ...ورستانی متروک که حداقل بیست سال است کسی انجا د..فن نشده بود،ختر برای د..فن پدرش در انجا دوندگی بسیار میکند تا مجوز د...فن بگیرد و وصیت پدرش را عملی کند و بعد از د..فن تا مدتی هر پنجشنبه مسافت صد کیلومتری تا روستا میرفت تا چند لحظه ای در کنار مزار پدرش باشد
.
وقتی سه پسرِ زن اول که پدرشان در بچگی انها را رها و با انها قطع رابطه کرده بود و از قضا اوضاع مالی خوبی نداشتند به سراغ خواهر ناتنیشان میرند و میگویند تو میدانی که ماهم فرزند همان پدریم و سهم داریم اما خیلی غیر منتظره میفهمند که پدر همه مال و اموالش رو به تک دخترش بخشیده!
.
یک روز دختر طبق معمول میرود سرخاک پدرش اما وقتی به انجا میرسد با دیدن قبـ..ر زیر و رو شده پدرش جا میخورد جلوتر که میرود با جـ...سـ...د کرم خورده پدرش که از قبـ...ر بیرون کشیده شده بود شوکه شده و میبیند لا..شه یک سگ را به جای پدرش داخل قـ...بر انداختند،ختر وحشت زده و گریان به پلیس زنگ میزند و پلیس وارد عمل میشود
.
با تحقیقات پلیس سه پسر زن اول دستگیر شده و بعد از کلی بازجویی بالاخره اعتراف میکنند که کار انها بوده،یکی از پسر ها میگوید از وقتی پدرمان پولدار شد گله گوسفندش را فر..وخت و رفت تهران و دوباره ازدواج کرد. مادر بدبختمان از غصه دق کرد و ما سه برادر با حمالی برای مردم بزرگ شدیم و هیچوقت رنگ خوشی را ندیدیم
.
وقتی فهمیدیم پدرمان مرده و هرچه داشته به نام دخترش زده قبـ...رش را پیدا کردیم و جـ...سد کثیفش را از خاک بیرون کشیدیم و به جایش لا..شه یک سگ را داخل قـ...بر انداختیم و خود من روی جـ...سدش اد...رار کردم.
.
این سه پسر به خاطر نبش قـ...بر و هتـ...اکی به میـ.ـت چند روز بازداشت شدند که دختر با گرفتن تعهد که دیگر مزاحمتی برایش ایجاد نکنند رضایت داد و پسرها آزاد شدند
به نظر شما حق با چه کسی ست؟
- 🙈
- 🙉
- 🙊
- 💛
- ❤
- 💔
- 💯
- 💢
- ✋
- ✌
- 👍
- 👎
- ✊
- 👏
- 👈
- 👉
- 🙏
- 💪
- 🎬
- 🐥
- 🌹
- 🍁
- 🍉
- 🍕
- 🍳
- 🎂
- 🎈
- ☕
- 🌍
- 💩
- 🚗
- ⏰
- ☔
- 📙
- ⭐
- 😀
- 😂
- 😉
- 😊
- 😍
- 😘
- 💋
- 😋
- 😜
- 👀
- 😐
- 😕
- 😎
- 😌
- 😒
- 😬
- 😔
- 😢
- 😭
- 😷
- 😎
- 😨
- 😱
- 😡
- 😠
😊
مشاهده نظرات
X
این ویدیو
×
گزارش تخلف
×در صورتیکه توضیحی در مورد گزارش تخلف دارید در کادر زیر بنویسید
افزودن به لیست پخش
×دانلود اپلیکیشن فیلو
×برای دانلود این ویدیو، اپلیکیشن فیلو را از مارکت ها یا بصورت مستقیم نصب کنید.
در صورتی که اپلیکیشن فیلو را نصب کرده اید؛ برای تماشا یا دانلود این ویدیو وارد اپلیکیشن شده، از منو گزینه اسکن را انتخاب کرده و کد زیر را اسکن کنید.
