داستان آخرین نبرد ماد و لیدیه.......
گزارش، تدوین و گویندگی: محسن ظهوری
دو سپاه در برابر هم صفآرایی کردهاند؛ ارتش شاهنشاهی ماد و سپاه امپراتوری لیدیه. پنج سال است که با هم میجنگند، اما اینبار به تردید افتادهاند. انگار نه انگار که تا همین یک ساعت پیش سربازان دو سپاه در میدان نبرد خون هم را میریختند.
ما در حدود ۲۶۰۰ سال پیش هستیم. امروز اتفاق خاصی در این مکان رخ میدهد؛ دقیقا در هفتم خردادماه سال ۵۸۵ قبل از میلاد، حدود ساعت سه بعدازظهر. اما چطور تا این اندازه دقیق میدانیم؟
جنگ را فعلا رها کنیم و این مرد را بشناسیم. تالس اهل میلتوس؛ شهر یونانیتبار غرب آناتولی در ترکیه امروز.
تالس، فیلسوف، ریاضیدان و اخترشناس بود و چهل سال قبل از آنکه جنگ قصه ما رخ دهد، از دنیا رفته. اما گفتهاند در زمان زندگی خبر از وقوع رویدادی داد که اتفاق افتاد. همان که جنگ را برای دو سپاه ماد و لیدیه متوقف کرد.
اما این دو سپاه چرا در نبرد بودند؟ داستان را از هرودوت بشنویم. او میگوید هوخشتره پادشاه ماد، در پی سکاییهایی بود که به او خیانت کرده و به لیدیه پناه برده بودند. کسانی که در دربار شاه ماد میزیستند، ولی به خاطر رفتار تند پادشاه، کودکی اهل ماد را پخته و گوشت آن را به هوخشتره خورانده بودند. الیاتِس فرمانروای لیدیه هم آنها را به ماد تحویل نداد و جنگ در گرفت. پنج سال جنگ پیاپی که نتوانست برندهای را مشخص کند. سلسله نبردهای فرسایشی و سختی که انگار پایانی نداشت.
همینجا یک نکته را بررسی کنیم. پس ندادن سکاییهایی فراری که هرودوت تعریف میکند، شاید واقعیت داشته، اما نمیتواند دلیل اصلی جنگ باشد.
مادها قدرت تازهای در منطقه نبودند، اما چند سالی میشد که از مرزهای جغرافیای قومی خود در کوههای زاگرس فراتر رفته و بزرگترین امپراتوری زمان شده بودند. از شرق تا سیردریا آنسوی تاجیکستان و ازبکستان امروز، و از غرب تا رود هالیس، قزلایرماق امروز در میانه کشو ترکیه. هممرز با امپراتوری قدرتمند لیدیه که تا غرب آناتولی را به تصرف درآورده و جزو قلمروی خود کرده بود. دو قدرت بزرگ امپراتوریها و حکومتهای بسیاری را پایین آورده و به اینجا رسیده بودند. از همهشان مهمتر امپراتوری آشور در شمال عراق امروز که مادها توانستند با کمک بابل آن را بهطور کل نابود کنند. پس وقتی دو قدرت، ماد و لیدیه به هم رسیدند، انگار چارهای جز جنگ نداشتند؛ جنگی که به هرحال با هر بهانهای پیش میآمد.
اما در آغاز سال ششمِ این سلسله نبردها، ناگهان اتفاقی افتاد که امروز برای ما کاملا طبیعی است، اما آنها را به شدت ترساند. همان که تالس دانشمند اهل میلتوس پیشبینیاش کرده بود. خورشیدگرفتگی.
دو سپاه در برابر هم صفآرایی کردهاند؛ ارتش شاهنشاهی ماد و سپاه امپراتوری لیدیه. پنج سال است که با هم میجنگند، اما اینبار به تردید افتادهاند. انگار نه انگار که تا همین یک ساعت پیش سربازان دو سپاه در میدان نبرد خون هم را میریختند.
ما در حدود ۲۶۰۰ سال پیش هستیم. امروز اتفاق خاصی در این مکان رخ میدهد؛ دقیقا در هفتم خردادماه سال ۵۸۵ قبل از میلاد، حدود ساعت سه بعدازظهر. اما چطور تا این اندازه دقیق میدانیم؟
جنگ را فعلا رها کنیم و این مرد را بشناسیم. تالس اهل میلتوس؛ شهر یونانیتبار غرب آناتولی در ترکیه امروز.
تالس، فیلسوف، ریاضیدان و اخترشناس بود و چهل سال قبل از آنکه جنگ قصه ما رخ دهد، از دنیا رفته. اما گفتهاند در زمان زندگی خبر از وقوع رویدادی داد که اتفاق افتاد. همان که جنگ را برای دو سپاه ماد و لیدیه متوقف کرد.
اما این دو سپاه چرا در نبرد بودند؟ داستان را از هرودوت بشنویم. او میگوید هوخشتره پادشاه ماد، در پی سکاییهایی بود که به او خیانت کرده و به لیدیه پناه برده بودند. کسانی که در دربار شاه ماد میزیستند، ولی به خاطر رفتار تند پادشاه، کودکی اهل ماد را پخته و گوشت آن را به هوخشتره خورانده بودند. الیاتِس فرمانروای لیدیه هم آنها را به ماد تحویل نداد و جنگ در گرفت. پنج سال جنگ پیاپی که نتوانست برندهای را مشخص کند. سلسله نبردهای فرسایشی و سختی که انگار پایانی نداشت.
همینجا یک نکته را بررسی کنیم. پس ندادن سکاییهایی فراری که هرودوت تعریف میکند، شاید واقعیت داشته، اما نمیتواند دلیل اصلی جنگ باشد.
مادها قدرت تازهای در منطقه نبودند، اما چند سالی میشد که از مرزهای جغرافیای قومی خود در کوههای زاگرس فراتر رفته و بزرگترین امپراتوری زمان شده بودند. از شرق تا سیردریا آنسوی تاجیکستان و ازبکستان امروز، و از غرب تا رود هالیس، قزلایرماق امروز در میانه کشو ترکیه. هممرز با امپراتوری قدرتمند لیدیه که تا غرب آناتولی را به تصرف درآورده و جزو قلمروی خود کرده بود. دو قدرت بزرگ امپراتوریها و حکومتهای بسیاری را پایین آورده و به اینجا رسیده بودند. از همهشان مهمتر امپراتوری آشور در شمال عراق امروز که مادها توانستند با کمک بابل آن را بهطور کل نابود کنند. پس وقتی دو قدرت، ماد و لیدیه به هم رسیدند، انگار چارهای جز جنگ نداشتند؛ جنگی که به هرحال با هر بهانهای پیش میآمد.
اما در آغاز سال ششمِ این سلسله نبردها، ناگهان اتفاقی افتاد که امروز برای ما کاملا طبیعی است، اما آنها را به شدت ترساند. همان که تالس دانشمند اهل میلتوس پیشبینیاش کرده بود. خورشیدگرفتگی.
- 🙈
- 🙉
- 🙊
- 💛
- ❤
- 💔
- 💯
- 💢
- ✋
- ✌
- 👍
- 👎
- ✊
- 👏
- 👈
- 👉
- 🙏
- 💪
- 🎬
- 🐥
- 🌹
- 🍁
- 🍉
- 🍕
- 🍳
- 🎂
- 🎈
- ☕
- 🌍
- 💩
- 🚗
- ⏰
- ☔
- 📙
- ⭐
- 😀
- 😂
- 😉
- 😊
- 😍
- 😘
- 💋
- 😋
- 😜
- 👀
- 😐
- 😕
- 😎
- 😌
- 😒
- 😬
- 😔
- 😢
- 😭
- 😷
- 😎
- 😨
- 😱
- 😡
- 😠
😊
مشاهده نظرات
X
این ویدیو
×
گزارش تخلف
×در صورتیکه توضیحی در مورد گزارش تخلف دارید در کادر زیر بنویسید
افزودن به لیست پخش
×دانلود اپلیکیشن فیلو
×برای دانلود این ویدیو، اپلیکیشن فیلو را از مارکت ها یا بصورت مستقیم نصب کنید.
در صورتی که اپلیکیشن فیلو را نصب کرده اید؛ برای تماشا یا دانلود این ویدیو وارد اپلیکیشن شده، از منو گزینه اسکن را انتخاب کرده و کد زیر را اسکن کنید.
