دوستی عجیب گربه و خرگوش!
تو حیاط خونهمون یه داستان جالب شروع شد. یک روز پسر داییم بدون هماهنگی یه خرگوش بامزه آورد و گذاشت تو حیاط و رفت! منم غافلگیر شدم، ولی چون عاشق حیواناتم و این خرگوش هم تپل و دوستداشتنی بود، تصمیم گرفتم نگهش دارم. خرگوش همینطور که تو محیط باز حیاط میچرخید، علفهای هرز رو میخورد و یه جورایی هم آزادتر زندگی میکرد، هم ما از بودنش خوش بودیم، بهجای اینکه توی یه فضای محدود زندانی کنیم تصمیم گرفتیم بگذاریم توی حیاط آزاد باشه.
از اون طرف، یه خونهی کوچیک هم برای گربهای که از بچگی پیشم بود، درست کرده بودم. از اونجایی که من ترجیح میدم حیوانات رو توی فضای بسته نگه ندارم، چون معتقدم که نباید محدود بشن و این کار در حقشون ظلم بزرگیه بخاطر همین بیرون از خونه براش لونه ساختم. این گربه بیرون زندگی میکنه، شاده، هر وقت لازم باشه شکار میکنه، و منم بهش غذا میدم. اگه یه روز نباشم، وابسته به من نیست و باز هم میتونه زنده بمونه. یه جورایی هم داریم کنار هم زندگی میکنیم، هم اینکه مشکلی برای نظافت خونه پیش نمیاد چون گربه رو توی خونه نگه نمی دارم.
اما یه روز یه اتفاق جالب افتاد! خرگوش کنجکاو شد، رفت سمت گربه و شروع کرد به بو کردنش، انگار میخواست بفهمه این موجود نرم و مرموز کیه!
تا اینکه کمکم با هم کنار اومدن، در حدی که یه روز خرگوش سرش رو کرد تو ظرف غذای گربه که باقیموندهی غذای من توی ظرف بود که به گربه داده بودم. در یک لحظه خرگوش شروع کرد به خوردن سبزیها و پلویی که داخل غذا بود و برای گربه گذاشته بودم! همونجا یه صحنه بامزه شکل گرفت، یه صحنهی جالب از کنار هم بودن یک گربه و خرگوش.
📌 **این ویدیو رو از دست ندید! لحظات بامزه این دو تا حیوان رو ببینید و کیف کنید!** 💛🐰🐱
از اون طرف، یه خونهی کوچیک هم برای گربهای که از بچگی پیشم بود، درست کرده بودم. از اونجایی که من ترجیح میدم حیوانات رو توی فضای بسته نگه ندارم، چون معتقدم که نباید محدود بشن و این کار در حقشون ظلم بزرگیه بخاطر همین بیرون از خونه براش لونه ساختم. این گربه بیرون زندگی میکنه، شاده، هر وقت لازم باشه شکار میکنه، و منم بهش غذا میدم. اگه یه روز نباشم، وابسته به من نیست و باز هم میتونه زنده بمونه. یه جورایی هم داریم کنار هم زندگی میکنیم، هم اینکه مشکلی برای نظافت خونه پیش نمیاد چون گربه رو توی خونه نگه نمی دارم.
اما یه روز یه اتفاق جالب افتاد! خرگوش کنجکاو شد، رفت سمت گربه و شروع کرد به بو کردنش، انگار میخواست بفهمه این موجود نرم و مرموز کیه!
تا اینکه کمکم با هم کنار اومدن، در حدی که یه روز خرگوش سرش رو کرد تو ظرف غذای گربه که باقیموندهی غذای من توی ظرف بود که به گربه داده بودم. در یک لحظه خرگوش شروع کرد به خوردن سبزیها و پلویی که داخل غذا بود و برای گربه گذاشته بودم! همونجا یه صحنه بامزه شکل گرفت، یه صحنهی جالب از کنار هم بودن یک گربه و خرگوش.
📌 **این ویدیو رو از دست ندید! لحظات بامزه این دو تا حیوان رو ببینید و کیف کنید!** 💛🐰🐱
- 🙈
- 🙉
- 🙊
- 💛
- ❤
- 💔
- 💯
- 💢
- ✋
- ✌
- 👍
- 👎
- ✊
- 👏
- 👈
- 👉
- 🙏
- 💪
- 🎬
- 🐥
- 🌹
- 🍁
- 🍉
- 🍕
- 🍳
- 🎂
- 🎈
- ☕
- 🌍
- 💩
- 🚗
- ⏰
- ☔
- 📙
- ⭐
- 😀
- 😂
- 😉
- 😊
- 😍
- 😘
- 💋
- 😋
- 😜
- 👀
- 😐
- 😕
- 😎
- 😌
- 😒
- 😬
- 😔
- 😢
- 😭
- 😷
- 😎
- 😨
- 😱
- 😡
- 😠
😊
مشاهده نظرات
X
این ویدیو
×
گزارش تخلف
×در صورتیکه توضیحی در مورد گزارش تخلف دارید در کادر زیر بنویسید
افزودن به لیست پخش
×دانلود اپلیکیشن فیلو
×برای دانلود این ویدیو، اپلیکیشن فیلو را از مارکت ها یا بصورت مستقیم نصب کنید.
در صورتی که اپلیکیشن فیلو را نصب کرده اید؛ برای تماشا یا دانلود این ویدیو وارد اپلیکیشن شده، از منو گزینه اسکن را انتخاب کرده و کد زیر را اسکن کنید.
