تماشای ویدیو با ip خارج از ایران ممکنه براتون کند باشه؛ پس اگه فیلترشکن فعاله، حتما خاموش و صفحه رو رفرش کنید.

سریال بانوی عمارت-قسمت28

پس از گرفتن سند عمارت از سیمون توسط فخرالزمان،همه اهالی عمارت خیالشان راحت میشود.
جهانبخش از شنیدن این خبر بسیار عصبی میشود،جواهر از حضرت والا میخواهد تا او را عقد کند تا بتواند به او کمک کند.جهانبخش میگوید اجاقش کور است،جواهر قبول میکند.جهانبخش میگوید تنها زنی که میتوانسته به او تکیه کند مادرش بوده.بهادر (پدر شازده) پس از مرگ پدر جهانبخش میخواسته به زور با او ازدواج کند اما مادر جهانبخش قبول نکرده است.
جهانبخش از جواهر میخواهد تا وفاداری خود را ثابت کند، او نیز میپذیرد.
اسد وقتی میشنود فخرالزمان ارث خود را به رشید فروخته عصبی به عمارت میرود و شازده را بابت این کار تحقیر میکند.
افسرالملوک پس از رفتن اسد به پیش شازده میرود و به او میگوید با انیس و مونس به پیش بهجت میرود.شازده همچنان شازده بودن خود را انکار میکند و همین کار باعث دل شکستگی افسر میشود.افسر با انیس و مونس به پیش طبیب الاطبا میرود و طبیب آنها را تا مقصد همراهی می نماید. برای اثبات وفاداری جواهر ضیافت شربت برگزار میشود.جواهر باید از بین دوجام که یکی زهر آلود است و دیگری مایه حیات،یکی را بنوشد،اگر زنده ماند زن جهانبخش میشود.او جامی را برداشته و مینوشد و از حال میرود.او زنده میماند.گودرز رنگرز به جواهر گوشزد میکند که اوضاع تغییر کرده و والا حضرت قدرت سابق را ندارد و همچنین از شک و تردیدش به جواهر میگوید ولی جواهر میگوید جام را از روی صداقت نوشیده.
مهرالنسا برای مراسم خواستگاری آهو،او را به بازار میبرد،پارچه ای برایش انتخاب میکنند.اما پارچه رنگ دلخواه را ندارد پس برای رنگ کردن پارچه به رنگرزی میروند.در رنگرزی مهرالنسا گودرز قاتل را میبیند…

مرتبط

HadizZzmovie

در حال بارگذاری
X
این ویدیو