پارت ۱۲ میگفت اسمم تابعه ست!

پارت12: میگفت اسمم تابعه ست!

توی اتاق خودم رفتمو جلوی آینه مشغول خشک کردن موهام بودم که چشمم به بالای کمد افتادو دیدم عروسک نیست
سشوارو خاموش کردمو رفتم روی صندلیو دوباره بالای کمدو چک کردم ولی عروسک اونجا نبود
به اتاق لیا رفتمو دیدم عروسکو توی بغلش گذاشته و داره باهاش بازی میکنه
میدونستم که لیا حتی اگه روی صندلی هم بره قدش به کمد نمیرسه و نمیتونه عروسکو برداره
پرسیدم لیا چطوری عروسکو برداشتی؟
لیا گفت من که اونو برنداشتم، خودش اومد توی اتاقم
:قرار نبود بهم دروغ بگی لیا
:ولی مامان من که دروغ نمیگم، خود تابعه اومد توی اتاقو منو از خواب بیدار کرد
با تعجب پرسیدم تابعه؟! تابعه دیگه کیه؟ !
لیا گفت تابعه اسم جدید ساراست
:میگه اسم واقعیش تابعه ستو دیگه نباید سارا صداش کنم وگرنه...

رفقا لایک و فالو یادتون نره هاا🧡
نظراتتون هم حتما برام کامنت کنین، گفتن یه عالی یا حتی یه ایموجی قلب کلی بهم انرژی میده💟
ممنون که حمایت میکنید🙏🏻⚘


¤¤¤_☆---+ (🕷☠🕷) +---☆_¤¤¤
#‌جن #‌ترسناک #‌عجایب #‌طلسم #‌داستان_واقعی #‌شیطان #‌وحشت #‌ماورا #‌هيجان_انگیز #‌طلسمات #‌داستان_ترسناک_واقعی #‌داستان_جن #‌جن_کافر #‌اجنه #‌اجنه_کاملا_واقعی #‌ماورایی #‌طلسم_سیاه #‌طلسم_شیطانی #‌علوم_ماورا #‌جن_گیری #‌جن_گیر #‌جادوی_سیاه #‌عروسک_طلسم #‌عروسک_نفرین_شده