تماشای ویدیو با ip خارج از ایران ممکنه براتون کند باشه؛ پس اگه فیلترشکن فعاله، حتما خاموش و صفحه رو رفرش کنید.
سکانس کوتاه | سریال بانوی عمارت-قسمت22
هرالنسا که به دستور فخری در پی رجبعلی رفته بود،پس از پیاده شدن از گاری در بازار،قاتل مشکوک شده و در پی او میرود اما مهری میگریزد.
شب هنگام به عمارت میرسد و تمامی اتفاقات را بازگو میکند.فردای آن روز،شازده و مهری و عمو مشدی به همراه عنایت به مکان قتل رجبعلی میروند اما جسد رجبعلی را نمی یابند.عنایت دستمال خونی رجبعلی را پیدا میکند،
شازده از عنایت به دلیل شک بی موردش به او،عذر خواهی میکند و سوار بر اسب شده و به سراغ سیمون میرود.او را کتک میزند،پلیس آن دو را دستگیر کرده و به دادگاه میبرند.در دادگاه شازده میگوید که سیمون رجبعلی را کشته و دستمال خونی را هم به عنوان مدرک به قاضی میدهد.
افسر به پیش جواهر میرود،جواهر از او میخواهد تا کمکش کند،مقداری پول به او بدهد و او را از عمارت بیرون کند و نگذارد که شازده او را بی پول و زخمی پشت دروازه ی قزوین بیندازد.
در دادگاه سیمون اعتراض میکند که حرفهای شازده بی مورد است،شازده میگوید شاهدی دارد.قاضی سیمون را تا فردا حبس کرده و به شازده اجازه ی رفتن میدهد تا فردا شاهدش را باخود بیاورد.
افسر جواهر را آزاد میکند تا به هر جایی که میخواهد برود.
شب هنگام مهری میبیند که دخترش ماه طلعت در جایش نیست،نامه ای را در گهواره میبیند و هراسان از عمارت خارج میشود.آهو اتفاقی او را دیده و او را تعقیب میکند.مهری به گاری نزدیک میشود.مرد قاتل به همراه یک زن ،ماه طلعت را در بغل دارد.او به مهری میگوید امشب باید از عمارت بروی وگرنه هم تو و هم بچه ات را خواهم کشت.مهری ماه طلعت را گرفته و به عمارت باز میگردد.
فردای آن شب مهری را نمی یابند پس شازده به تنهایی به دادگاه میرود.
مهری در انباری عمارت پنهان شده است.
در دادگاه،قاضی که شاهد را نمی بیند، سیمون را از قتل مبرا میکند.در این هنگام عمو مشدی و مهری میرسند و مهرالنسا به عنوان شاهد در دادگاه حاضر میشود.
قاتل و آن زن که جواهر است به پیش حضرت والا میروند….
شب هنگام به عمارت میرسد و تمامی اتفاقات را بازگو میکند.فردای آن روز،شازده و مهری و عمو مشدی به همراه عنایت به مکان قتل رجبعلی میروند اما جسد رجبعلی را نمی یابند.عنایت دستمال خونی رجبعلی را پیدا میکند،
شازده از عنایت به دلیل شک بی موردش به او،عذر خواهی میکند و سوار بر اسب شده و به سراغ سیمون میرود.او را کتک میزند،پلیس آن دو را دستگیر کرده و به دادگاه میبرند.در دادگاه شازده میگوید که سیمون رجبعلی را کشته و دستمال خونی را هم به عنوان مدرک به قاضی میدهد.
افسر به پیش جواهر میرود،جواهر از او میخواهد تا کمکش کند،مقداری پول به او بدهد و او را از عمارت بیرون کند و نگذارد که شازده او را بی پول و زخمی پشت دروازه ی قزوین بیندازد.
در دادگاه سیمون اعتراض میکند که حرفهای شازده بی مورد است،شازده میگوید شاهدی دارد.قاضی سیمون را تا فردا حبس کرده و به شازده اجازه ی رفتن میدهد تا فردا شاهدش را باخود بیاورد.
افسر جواهر را آزاد میکند تا به هر جایی که میخواهد برود.
شب هنگام مهری میبیند که دخترش ماه طلعت در جایش نیست،نامه ای را در گهواره میبیند و هراسان از عمارت خارج میشود.آهو اتفاقی او را دیده و او را تعقیب میکند.مهری به گاری نزدیک میشود.مرد قاتل به همراه یک زن ،ماه طلعت را در بغل دارد.او به مهری میگوید امشب باید از عمارت بروی وگرنه هم تو و هم بچه ات را خواهم کشت.مهری ماه طلعت را گرفته و به عمارت باز میگردد.
فردای آن شب مهری را نمی یابند پس شازده به تنهایی به دادگاه میرود.
مهری در انباری عمارت پنهان شده است.
در دادگاه،قاضی که شاهد را نمی بیند، سیمون را از قتل مبرا میکند.در این هنگام عمو مشدی و مهری میرسند و مهرالنسا به عنوان شاهد در دادگاه حاضر میشود.
قاتل و آن زن که جواهر است به پیش حضرت والا میروند….
مرتبط
HadizZzmovie
در حال بارگذاری
X
این ویدیو
×
گزارش تخلف
×در صورتیکه توضیحی در مورد گزارش تخلف دارید در کادر زیر بنویسید
افزودن به لیست پخش
×دانلود اپلیکیشن فیلو
×برای دانلود این ویدیو، اپلیکیشن فیلو را از مارکت ها یا بصورت مستقیم نصب کنید.
در صورتی که اپلیکیشن فیلو را نصب کرده اید؛ برای تماشا یا دانلود این ویدیو وارد اپلیکیشن شده، از منو گزینه اسکن را انتخاب کرده و کد زیر را اسکن کنید.