تماشای ویدیو با ip خارج از ایران ممکنه براتون کند باشه؛ پس اگه فیلترشکن فعاله، حتما خاموش و صفحه رو رفرش کنید.

سکانس کوتاه | سریال بانوی عمارت -قسمت 23

مهرالنسا تمامی وقایع را برای قاضی بیان میکند،سیمون دوباره انکار میکند و از قاضی میخواهد قبل از دفاعیه ی خود نهار بخورد.قاضی هم پیشنهادش را میپذیرد وحکم را به بعد ازنهار موکول میکند.
بعد از نهار،قاضی از این رو به آن رو شده و میگوید نمیتواند شهادت یک زن را که از اهالی عمارت خود شازده است را بپذیرد،پس سیمون را آزاد و شازده را محکوم به پرداخت جریمه میکند.شازده که از حکم قاضی شاکی و متعجب میشود،عصبی میشود،قاضی به خاطر بی نظمی و توهین به قاضی او را زندانی میکند.
فردای آن روز فخرالزمان و عمو مشدی به زندان میروند اما از شازده خبری نمی یابند.عمو مشدی به نگهبان رشوه میدهد تا از شازده خبر بیاورد.
شازده را به پیش مستنطقی بنام یاور شریفی میبرند و او را متهم به جاسوسی علیه دولت میکنند.یاور شریفی میگوید باید انکار کنی که شازده ارسلان هستی و نوکری بنام رجبعلی داشته ای،شازده زیر بار حرف او نمیرود.شازده را به چرخی می بندند و زیر پایش شمع روشن میکنند،شریفی میگوید این وضع آنقدر ادامه می یابد تا بمیری مگر اینکه انکار کنی شازده هستی،ارسلان مقاومت میکند و به شریفی میگوید چه کسی با من دشمنی میکند؟
شریفی به شازده میگوید هیچکس نمیداند تو در اینجا هستی بلکه تو امروز صبح آزاد شده ای.
نگهبان به عمو مشدی و فخرالزمان میگوید:چنین شخصی در زندان نیست.آنها تعجب میکنند.عمو مشدی با نگهبان دست به یقه میشود،او را هم به زندان می اندازند.
فخرالزمان به پیش برادرش اسد میرود و از او کمک میخواهد،باهم به پیش قاضی میروند و میگویند که از شازده خبری نیست و زندانی بودن او را انکار میکنند.
قاضی سربازی را به زندان میفرستد.
سرباز عمو مشدی را با خود آورده و میگوید که شازده صبح آزاد شده،سرباز نامه ای به قاضی میدهد.قاضی با خواندن نامه از اسد و فخری میخواهد تا دادگاه را ترک کنند و زیر بار مسئولیت گم شدن شازده نمیرود.
افسرالملوک با شنیدن خبر مفقودی شازده خود دست بکار شده و به سراغ طبیب الاطبا میرود…

مرتبط

HadizZzmovie

در حال بارگذاری
X
این ویدیو