تماشای ویدیو با ip خارج از ایران ممکنه براتون کند باشه؛ پس اگه فیلترشکن فعاله، حتما خاموش و صفحه رو رفرش کنید.

سریال بانوی عمارت-قسمت33

سیمون سکه های والا حضرت را که در دست داشت برداشته و به جواهر و گودرز ملحق میشود.آن سه نفر تهران را به مقصد تفلیس ترک میکنند.در مسیر; گدایی به آنها نزدیک میشود.او یاور شریفی است. به گودرز شلیک میکند و او را میکشد.سپس جواهر را به قتل میرساند اما سکه ها را از سیمون میگیرد و سیمون را رها میکند.
بکتاش به سراغ شازده میرود و آدرس مکانی را به او میدهد که والا حضرت در آنجا حضور دارد.شازده برای اطمینان از اینکه جهانبخش والا حضرت است به آنجا میرود.شازده به پشت تپه ای که بکتاش گفته بود میرود و میبیند که جهانبخش و اعضای انجمن در آنجا چادر زده اند.یکی از اعضای انجمن ،انجمن را ترک میکند.جهانبخش به قصد شکار از آنجا دور میشود.شازده او را میگیرد و با تفنگ او را تهدید میکند تا اعتراف کند.
جهانبخش ابتدا گردن نمیگیرد.شازده قصد شلیک کردن میکند.پس جهانبخش از کینه ای قدیمی، بخاطر مادرش میگوید.
بهادر پدر ارسلان چون زلیخا زن او نشده بود.او را رها میکند.زلیخا به گدایی افتاده و در دوری فرزندانش میمیرد.
شازده او را نمیکشد و از او میخواهد که برای همیشه از زندگی آنها برود.
شازده میرود ،جهانبخش اسلحه ای دیگری به همراه دارد.او را بیرون آورده و قصد تیر اندازی به شازده را میکند…

مرتبط

HadizZzmovie

در حال بارگذاری
X
این ویدیو