داستان سلطان محمود و ایاز: نماد هوش و شایستگی انسان کامل
حکایت آموزنده سلطان محمود و ایاز درباره هوش، شایستگی، و مقام انسان کامل در مقایسه با انسانهای ناقص. این داستان برتری اندیشه و بصیرت را به تصویر میکشد.
امیرانِ سلطان محمود بدو گلایه کردن که چرا به اَیاز مقرری سی امیر را می دهی ؟ سلطان جوابی نداد تا اینکه روزی سلطان برای شکار با سی تن از اُمَرا به صحاری و کوهساران رفت و از دور کاروانی دید . به یکی از امیران گفت : برو ببین آن کاروان از کجا می آید ؟ او به شتاب رفت و بازگشت و گفت : از شهر ری می آید . سلطان گفت به کجا می رود ؟ امیر از پاسخ درمانده شد . زیرا این سؤال را از کاروان نکرده بود . سلطان به امیری دیگر دستور داد که برود و از کاروانیان سؤال کند که به کجا می روند ؟ او هم رفت و بازگشت و گفت : به یمن می روند . سلطان پرسید : چه متاعی دارند ؟ و او نیز چون این سؤال را نکرده بود عاجز ماند . سلطان امیری دیگر را دیگر را فرستاد تا این مسئله را از کاروان بپرسد . او هم جواب آورد که متاع آنان کاسه های ساخت ری است . سلطان به همان شخص گفت : چه موقع از ری خارج شده اند ؟ این امیر نیز از جواب درمانده شد . پس به دیگر امیر دستور داد که برود و این مطلب را از کاروان جویا شود . آن امیر رفت و جواب آورد که کاروان در هفتم رجب از ری خارج شده است . سلطان از او پرسید : نرخ اجناس در ری از چه قرار است ؟ او از پاسخ فروماند . بدین ترتیب سلطان سی امیر را گسیل داشت . تا سستی رأی و نظر آنان را در قبال بررسی مسائل به آنان نشان دهد .
سپس سلطان گفت : روزی کاروانی بدین ناحیه آمده بود که به اَیاز دستور دادم که برود و از آن کاروان سؤال کند که از کجا می آید ؟ او رفت و با هوش و ذکاوتی که داشت نه تنها جواب آن سؤال را آورد بلکه به ابتکار خود مسائل فراوان دیگری را نیز از آن کاروان به دست آورد . در واقع او با یک بار رفتن به اندازۀ سی نفر شما از آن کاروان اطلاع کسب کرد . حالا فهمیدید چرا مقرری او به تنهایی برابر سی امیر است ؟
هر چه زین سی میر اندر سی مقام / کشف شد زو آن به یکدم شد تمام
در این حکایت سلطان محمود کنایه از حضرت حق ، و اَیاز کنایه از انسان کامل ، و امیران ، کنایه از انسان های ناقص اند . چرا خداوند ، انسان کامل را بر همۀ آدمیان شرافت بخشیده است ؟ مسلماََ به خاطر علّوِ روحی و بلند مرتبگی معنوی اوست . چنانکه در قرآن کریم ابراهیم خلیل (ع) را به تنهایی یک امّت دانسته است . دیگر آنکه ارزش و اعتبار هر فرد به مقدار معمّاهایی است که از جهان هستی باز کند .
ای برادر تو همان اندیشه ای / مابقی تو استخوان و ریشه ای
آنچه سبب امتیاز انسان کامل شده است . اندیشه های تابناک و حقیقت یاب اوست . و اِلّا شهوات و غرایز را حیوانات نیز دارند .
در قسمت دوم این حکایت ، مولانا به مبحث جبر و اختیار گریزی می زند که در این قسمت از حکایت ، امیرانِ معترض کنایه از حامیان جبرند که مولانا بدان «جبرِ عامّه» گفته است .#سلطان_محمود #ایاز #حکایت_آموزنده #مولانا #اندیشه_انسان #داستان_های_عرفانی #ادبیات_کهن #انسان_کامل #حکمت #داستان
امیرانِ سلطان محمود بدو گلایه کردن که چرا به اَیاز مقرری سی امیر را می دهی ؟ سلطان جوابی نداد تا اینکه روزی سلطان برای شکار با سی تن از اُمَرا به صحاری و کوهساران رفت و از دور کاروانی دید . به یکی از امیران گفت : برو ببین آن کاروان از کجا می آید ؟ او به شتاب رفت و بازگشت و گفت : از شهر ری می آید . سلطان گفت به کجا می رود ؟ امیر از پاسخ درمانده شد . زیرا این سؤال را از کاروان نکرده بود . سلطان به امیری دیگر دستور داد که برود و از کاروانیان سؤال کند که به کجا می روند ؟ او هم رفت و بازگشت و گفت : به یمن می روند . سلطان پرسید : چه متاعی دارند ؟ و او نیز چون این سؤال را نکرده بود عاجز ماند . سلطان امیری دیگر را دیگر را فرستاد تا این مسئله را از کاروان بپرسد . او هم جواب آورد که متاع آنان کاسه های ساخت ری است . سلطان به همان شخص گفت : چه موقع از ری خارج شده اند ؟ این امیر نیز از جواب درمانده شد . پس به دیگر امیر دستور داد که برود و این مطلب را از کاروان جویا شود . آن امیر رفت و جواب آورد که کاروان در هفتم رجب از ری خارج شده است . سلطان از او پرسید : نرخ اجناس در ری از چه قرار است ؟ او از پاسخ فروماند . بدین ترتیب سلطان سی امیر را گسیل داشت . تا سستی رأی و نظر آنان را در قبال بررسی مسائل به آنان نشان دهد .
سپس سلطان گفت : روزی کاروانی بدین ناحیه آمده بود که به اَیاز دستور دادم که برود و از آن کاروان سؤال کند که از کجا می آید ؟ او رفت و با هوش و ذکاوتی که داشت نه تنها جواب آن سؤال را آورد بلکه به ابتکار خود مسائل فراوان دیگری را نیز از آن کاروان به دست آورد . در واقع او با یک بار رفتن به اندازۀ سی نفر شما از آن کاروان اطلاع کسب کرد . حالا فهمیدید چرا مقرری او به تنهایی برابر سی امیر است ؟
هر چه زین سی میر اندر سی مقام / کشف شد زو آن به یکدم شد تمام
در این حکایت سلطان محمود کنایه از حضرت حق ، و اَیاز کنایه از انسان کامل ، و امیران ، کنایه از انسان های ناقص اند . چرا خداوند ، انسان کامل را بر همۀ آدمیان شرافت بخشیده است ؟ مسلماََ به خاطر علّوِ روحی و بلند مرتبگی معنوی اوست . چنانکه در قرآن کریم ابراهیم خلیل (ع) را به تنهایی یک امّت دانسته است . دیگر آنکه ارزش و اعتبار هر فرد به مقدار معمّاهایی است که از جهان هستی باز کند .
ای برادر تو همان اندیشه ای / مابقی تو استخوان و ریشه ای
آنچه سبب امتیاز انسان کامل شده است . اندیشه های تابناک و حقیقت یاب اوست . و اِلّا شهوات و غرایز را حیوانات نیز دارند .
در قسمت دوم این حکایت ، مولانا به مبحث جبر و اختیار گریزی می زند که در این قسمت از حکایت ، امیرانِ معترض کنایه از حامیان جبرند که مولانا بدان «جبرِ عامّه» گفته است .#سلطان_محمود #ایاز #حکایت_آموزنده #مولانا #اندیشه_انسان #داستان_های_عرفانی #ادبیات_کهن #انسان_کامل #حکمت #داستان
- 🙈
- 🙉
- 🙊
- 💛
- ❤
- 💔
- 💯
- 💢
- ✋
- ✌
- 👍
- 👎
- ✊
- 👏
- 👈
- 👉
- 🙏
- 💪
- 🎬
- 🐥
- 🌹
- 🍁
- 🍉
- 🍕
- 🍳
- 🎂
- 🎈
- ☕
- 🌍
- 💩
- 🚗
- ⏰
- ☔
- 📙
- ⭐
- 😀
- 😂
- 😉
- 😊
- 😍
- 😘
- 💋
- 😋
- 😜
- 👀
- 😐
- 😕
- 😎
- 😌
- 😒
- 😬
- 😔
- 😢
- 😭
- 😷
- 😎
- 😨
- 😱
- 😡
- 😠
😊
مشاهده نظرات
مرتبط
محمود اسمعیل زاده
در حال بارگذاری
X
این ویدیو
×
گزارش تخلف
×در صورتیکه توضیحی در مورد گزارش تخلف دارید در کادر زیر بنویسید
افزودن به لیست پخش
×دانلود اپلیکیشن فیلو
×برای دانلود این ویدیو، اپلیکیشن فیلو را از مارکت ها یا بصورت مستقیم نصب کنید.
در صورتی که اپلیکیشن فیلو را نصب کرده اید؛ برای تماشا یا دانلود این ویدیو وارد اپلیکیشن شده، از منو گزینه اسکن را انتخاب کرده و کد زیر را اسکن کنید.