تماشای ویدیو با ip خارج از ایران ممکنه براتون کند باشه؛ پس اگه فیلترشکن فعاله، حتما خاموش و صفحه رو رفرش کنید.
پادکست« رفوگر» بقلم و اجرای بی نظیر سلطان پادکست جناب استاد بهمن سامنی
برسان سلام مارا به رفوگران هجران
که هنوز پاره دل دو سه بخیه کار داردبرسان سلامِ ما را به رفوگرانِ هجران
که هنوز پاره ي دل، دو سه بخیه کار دارد»
این شعرُ قاب گرفته بود، گذاشته بود بالای سر میز کارش.
به محضِ اینکه چشمم بهش افتاد،
گفتم «عاخ گفتی»
هست رفوگری اصلا!؟
گفت تو فکر کن من رفوگرم
گفتم ولی تو پزشکی «باخنده»
گفت دستت چی شده بی حواس
سوزوندی ..؟!
گفتم این با یه پماد سوختگي حل میشه
به قلبم اشاره کردم گفتم
برای سوختگیِ این طفلك هم تجویزی دارین دکترجان!؟
گفت باید از همکارم که جراحه سوال کنم
گفتم بهش بگو، اگر جراحِ حاذقیه !
پس حتما باید بتونه أبرایِ توو گلو رو در بیاره دیگه!؟
نگاه عاقل اندر سفیه کرد یعنی انگار
بهم گفت : دیوونه ای
خندیدیم
یه دختربچه با دستای کوچولوش اومد داخل اتاق
یدونه شکلات داد گفت برای شما
چون برام شعر خوندید
هنوز از اتاق بیرون نرفته بود
برگشت گفت
راستی اسممو نگفتم
بهش گفتم من اسمتو میدونم
تو «رفوگری»
با اخم گفت من رفوگر نیستم رفت
و حتمن توویِ دلش گفت:`دیوونه`
`
با دکتر خدافظی کردم و رفتم توویِ مسیر برگشت
وقتی به ادما نگاه میکردم
با خودم میگفتم هرکدوم از این ادما توو دلشون هزار داستان دارن !
قصه ی خودشون و دلشون ُ کی میدونه!؟
و کسی هست توو این دنیا که رفوگر ماهری باشه!؟
که غم از دل بزُدایَد، نفَزایَد!؟
و کاش میشد
و میتونستیم
کشف کنیم قصه ی دلارو
ناخوداگاه یاد این نوشته افتادم ؛
کاش مثلِ رُفوگری ماهر
استادِ گِره بودم...
با انگُشتاني فِرز
پینه بسته به مِهر
دوره مي ٱفتادم در کوچه ها
دانه دانه گِره مي گُشودم
از دل ها
از پیشاني ها...
و ای کاش!`
پی نوشت: و اگر از اون قِسم آدمایی که
دل ادما برات باارزشه ..!
دمت گرم، خیلی مشتی هستی
شاهکاری از استاد ناب دلبریهای قلم و صدا جناب بهمن سامنی
2 سال پیش#رفوگر#دکلمه#دکلمه زیبا#داستان کوتاه#بهمن سامنی
که هنوز پاره دل دو سه بخیه کار داردبرسان سلامِ ما را به رفوگرانِ هجران
که هنوز پاره ي دل، دو سه بخیه کار دارد»
این شعرُ قاب گرفته بود، گذاشته بود بالای سر میز کارش.
به محضِ اینکه چشمم بهش افتاد،
گفتم «عاخ گفتی»
هست رفوگری اصلا!؟
گفت تو فکر کن من رفوگرم
گفتم ولی تو پزشکی «باخنده»
گفت دستت چی شده بی حواس
سوزوندی ..؟!
گفتم این با یه پماد سوختگي حل میشه
به قلبم اشاره کردم گفتم
برای سوختگیِ این طفلك هم تجویزی دارین دکترجان!؟
گفت باید از همکارم که جراحه سوال کنم
گفتم بهش بگو، اگر جراحِ حاذقیه !
پس حتما باید بتونه أبرایِ توو گلو رو در بیاره دیگه!؟
نگاه عاقل اندر سفیه کرد یعنی انگار
بهم گفت : دیوونه ای
خندیدیم
یه دختربچه با دستای کوچولوش اومد داخل اتاق
یدونه شکلات داد گفت برای شما
چون برام شعر خوندید
هنوز از اتاق بیرون نرفته بود
برگشت گفت
راستی اسممو نگفتم
بهش گفتم من اسمتو میدونم
تو «رفوگری»
با اخم گفت من رفوگر نیستم رفت
و حتمن توویِ دلش گفت:`دیوونه`
`
با دکتر خدافظی کردم و رفتم توویِ مسیر برگشت
وقتی به ادما نگاه میکردم
با خودم میگفتم هرکدوم از این ادما توو دلشون هزار داستان دارن !
قصه ی خودشون و دلشون ُ کی میدونه!؟
و کسی هست توو این دنیا که رفوگر ماهری باشه!؟
که غم از دل بزُدایَد، نفَزایَد!؟
و کاش میشد
و میتونستیم
کشف کنیم قصه ی دلارو
ناخوداگاه یاد این نوشته افتادم ؛
کاش مثلِ رُفوگری ماهر
استادِ گِره بودم...
با انگُشتاني فِرز
پینه بسته به مِهر
دوره مي ٱفتادم در کوچه ها
دانه دانه گِره مي گُشودم
از دل ها
از پیشاني ها...
و ای کاش!`
پی نوشت: و اگر از اون قِسم آدمایی که
دل ادما برات باارزشه ..!
دمت گرم، خیلی مشتی هستی
شاهکاری از استاد ناب دلبریهای قلم و صدا جناب بهمن سامنی
2 سال پیش#رفوگر#دکلمه#دکلمه زیبا#داستان کوتاه#بهمن سامنی
- 🙈
- 🙉
- 🙊
- 💛
- ❤
- 💔
- 💯
- 💢
- ✋
- ✌
- 👍
- 👎
- ✊
- 👏
- 👈
- 👉
- 🙏
- 💪
- 🎬
- 🐥
- 🌹
- 🍁
- 🍉
- 🍕
- 🍳
- 🎂
- 🎈
- ☕
- 🌍
- 💩
- 🚗
- ⏰
- ☔
- 📙
- ⭐
- 😀
- 😂
- 😉
- 😊
- 😍
- 😘
- 💋
- 😋
- 😜
- 👀
- 😐
- 😕
- 😎
- 😌
- 😒
- 😬
- 😔
- 😢
- 😭
- 😷
- 😎
- 😨
- 😱
- 😡
- 😠
😊
مشاهده نظرات
مرتبط
صداهای ناب
در حال بارگذاری
X
این ویدیو
×
گزارش تخلف
×در صورتیکه توضیحی در مورد گزارش تخلف دارید در کادر زیر بنویسید
افزودن به لیست پخش
×دانلود اپلیکیشن فیلو
×برای دانلود این ویدیو، اپلیکیشن فیلو را از مارکت ها یا بصورت مستقیم نصب کنید.
در صورتی که اپلیکیشن فیلو را نصب کرده اید؛ برای تماشا یا دانلود این ویدیو وارد اپلیکیشن شده، از منو گزینه اسکن را انتخاب کرده و کد زیر را اسکن کنید.