تماشای ویدیو با ip خارج از ایران ممکنه براتون کند باشه؛ پس اگه فیلترشکن فعاله، حتما خاموش و صفحه رو رفرش کنید.
پارت ۴ خواستگار خواهرم یه جن بود!
پارت4: خواستگار خواهرم یه جن بود!
بعدها دیگه شب بیداریهای اکرم به اتاق ختم نمیشد
انگار سر یه ساعتی باید به حیاط میرفت
وقتش که میشد مثل جن زده ها یه هو چشماشو باز میکردو بلند میشدو از پنجره بیرون میرفت
لحظاتی توی حیاط میگشتو با سایه ها حرف میزد
حیاط ما پر از دار و درخت بودو شبا انواع سایه ها توی حیاط دیده میشد
براي همینم نمیشد فهمید که اکرم دقیقا داره با کی حرف میزنه
بزرگتر که شدیم یه بار پدرم که برای نماز صبح بیدار شده بود اکرمو آویزون لبه ی پشت بوم دیده بودو از اون روز به بعد بود که پدر و مادرم حرفای منو باور کردن
اما عجیب اینجا بود که اکرم اصلا چیزی از شبگردی هاش به خاطر نمیوردو کلا منکر همهی اینا میشد
اون همهی اینا رو از چشم من میدید
فکر میکرد این منم که از سر حسادت قصه های واهی در موردش سرهم میکنمو به پدرو مادرم میگم
روابط خواهرانمون سر همین موضوع کاملا شکرآب شده بود
تا جایی که یه روز صبح بیدار شدمو دیدم اکرم همه ی موهای منو از ته چیده
از اون روز واقعا ازش ترسیدمو...
رفقا لایک و فالو یادتون نره هاا🧡
نظراتتون هم حتما برام کامنت کنین، گفتن یه عالی یا حتی یه ایموجی قلب کلی بهم انرژی میده💟
ممنون که حمایت میکنید🙏🏻⚘
¤¤¤_☆---+ (🕷☠🕷) +---☆_¤¤¤
#جن #ترسناک #عجایب #داستان_واقعی #شیطان #وحشت #ماورا #هيجان_انگیز #داستان_ترسناک_واقعی #داستان_جن #جن_کافر #اجنه #اجنه_کاملا_واقعی #ماورایی #علوم_غریبه #دعا_نویس
بعدها دیگه شب بیداریهای اکرم به اتاق ختم نمیشد
انگار سر یه ساعتی باید به حیاط میرفت
وقتش که میشد مثل جن زده ها یه هو چشماشو باز میکردو بلند میشدو از پنجره بیرون میرفت
لحظاتی توی حیاط میگشتو با سایه ها حرف میزد
حیاط ما پر از دار و درخت بودو شبا انواع سایه ها توی حیاط دیده میشد
براي همینم نمیشد فهمید که اکرم دقیقا داره با کی حرف میزنه
بزرگتر که شدیم یه بار پدرم که برای نماز صبح بیدار شده بود اکرمو آویزون لبه ی پشت بوم دیده بودو از اون روز به بعد بود که پدر و مادرم حرفای منو باور کردن
اما عجیب اینجا بود که اکرم اصلا چیزی از شبگردی هاش به خاطر نمیوردو کلا منکر همهی اینا میشد
اون همهی اینا رو از چشم من میدید
فکر میکرد این منم که از سر حسادت قصه های واهی در موردش سرهم میکنمو به پدرو مادرم میگم
روابط خواهرانمون سر همین موضوع کاملا شکرآب شده بود
تا جایی که یه روز صبح بیدار شدمو دیدم اکرم همه ی موهای منو از ته چیده
از اون روز واقعا ازش ترسیدمو...
رفقا لایک و فالو یادتون نره هاا🧡
نظراتتون هم حتما برام کامنت کنین، گفتن یه عالی یا حتی یه ایموجی قلب کلی بهم انرژی میده💟
ممنون که حمایت میکنید🙏🏻⚘
¤¤¤_☆---+ (🕷☠🕷) +---☆_¤¤¤
#جن #ترسناک #عجایب #داستان_واقعی #شیطان #وحشت #ماورا #هيجان_انگیز #داستان_ترسناک_واقعی #داستان_جن #جن_کافر #اجنه #اجنه_کاملا_واقعی #ماورایی #علوم_غریبه #دعا_نویس
- 🙈
- 🙉
- 🙊
- 💛
- ❤
- 💔
- 💯
- 💢
- ✋
- ✌
- 👍
- 👎
- ✊
- 👏
- 👈
- 👉
- 🙏
- 💪
- 🎬
- 🐥
- 🌹
- 🍁
- 🍉
- 🍕
- 🍳
- 🎂
- 🎈
- ☕
- 🌍
- 💩
- 🚗
- ⏰
- ☔
- 📙
- ⭐
- 😀
- 😂
- 😉
- 😊
- 😍
- 😘
- 💋
- 😋
- 😜
- 👀
- 😐
- 😕
- 😎
- 😌
- 😒
- 😬
- 😔
- 😢
- 😭
- 😷
- 😎
- 😨
- 😱
- 😡
- 😠
😊
مشاهده نظرات
مرتبط
RED MOON - ماه سرخ
در حال بارگذاری
X
این ویدیو
×
گزارش تخلف
×در صورتیکه توضیحی در مورد گزارش تخلف دارید در کادر زیر بنویسید
افزودن به لیست پخش
×دانلود اپلیکیشن فیلو
×برای دانلود این ویدیو، اپلیکیشن فیلو را از مارکت ها یا بصورت مستقیم نصب کنید.
در صورتی که اپلیکیشن فیلو را نصب کرده اید؛ برای تماشا یا دانلود این ویدیو وارد اپلیکیشن شده، از منو گزینه اسکن را انتخاب کرده و کد زیر را اسکن کنید.