فیلم سینمایی انیمیشن ملاقات با رابینسون ها2008
ملاقات با رابینسونها (به انگلیسی: meet the robinsons) یک پویانمایی محصول شرکت والت دیزنی است
meet the robinsons.jpg
پوستر انتشار تئاتر
کارگردان
استیون اندرسون
تهیهکننده
دوروتی مککیم
نویسنده
جون برنستین
میشل اسپریتز
دون هال
ناتان گرنو
آئوریون ردسون
جو ماتئو
استیون اندرسون
بر اساس
روزی با ویلبر رابینسون
اثر ویلیام جویس
بازیگران
جردن فرای
وسلی سینگرمن
هارلند ویلیامز
تام کنی
استیون اندرسون
آنجلا باست
لوری متکالف
آدام وست
تام سلک
نیکول سالیوان
موسیقی
دنی الفمن
تدوین
الن کنشا
شرکت
تولید
استودیو انیمیشن والت دیزنی
والت دیزنی پیکچرز
توزیعکننده
استودیو سینمایی والت دیزنی
تاریخهای انتشار
۲۳ مارس ۲۰۰۷ (ایالات متحده)
۳۰ مارس ۲۰۰۷ (بریتانیا)
مدت زمان
۹۴ دقیقه [۱][۲]
کشور
ایالات متحده
زبان
انگلیسی
هزینهٔ فیلم
۱۵۰ میلیون دلار
(تخمینی) [۳]
فروش گیشه
۱۶۹٫۳ میلیون دلار [۴]
داستان
لوییس رابینسون پسر ۱۲ سالهای است که هنگام نوزادی توسط مادرش به پرورشگاه سپرده شد. این پسر با وجود گذشتهای که دارد، فوقالعاده باهوش و دارای توانایی بالقوه اختراع کردن است. هنگامی که زن و مردی برای دیدن او میآیند، لوییس با یک دستگاه ساندویچ ساز سعی میکند آنها را تحت تاثیر قرار دهد ولی ناکام مانده و دچار افسردگی میشود. مسئول پرورشگاه که زنی مهربان است، به لوییس میگوید که مادر واقعیاش حتما به او علاقه داشته ولی بدلیل مشکلاتش نتوانسته از لوییس نگهداری کند. همین هم باعث میشود که رابینسون به فکر ساخت یک دستگاه خاطرهیاب بیفتد تا در گذشته مادرش را پیدا کند.
رابینسون سخت کار میکند و سرانجام دستگاه را میسازد و آن را در یک نمایشگاه اختراعات معرفی میکند. در آنجا پسری به نام ویلبر رابینسون سر رسیده و خود را پلیس زمان آینده معرفی کرده و ادعا میکند که ماشین زمانش توسط سر کلاه خان دزدیده شده. لوییس خاطرهیاب را روشن میکند ولی یک کلاه پرنده آن را خراب کرده و نمایشگاه به هم میریزد. لوییس آنجا را با عصبانیت ترک میکند و همان دستگاه توسط مرد بلند قد موسوم به سر کلاه خان دزدیده میشود.
ویلبر بر روی پشت بام پرورشگاه لوییس را ترغیب به برگشتن و تعمیر خاطرهیاب میکند ولی لوییس تنها در صورتی قبول میکند که ویلبر حرف خود را ثابت کند. آنها سوار بر ماشین زمان پرنده به سال ۲۰۳۷ میروند. لوییس اصرار میکند با همان ماشین به دیدن مادرش برود و در این درگیری ماشین زمان سقوط کرده و خراب میشود. لوییس در ازای اینکه ویلبر بعد از تعمیر ماشین زمان او را به گذشته برگرداند قبول میکند که آن را تعمیر کند. آنها به گاراژ میروند و لوییس به طور غیر عمد با خانواده ویلبر آشنا میشود، همه به جز پدر ویلبر، کورنلیوس رابینسون که در سفر کاری بسر میبرد. سر کلاه خان و دوریس کلاه پرنده برای تکمیل خاطرهیاب سعی میکنند لوییس را بدزدند و این باعث درگیری های فراوان میشود و در نهایت خانواده ویلبر میفهمند لوییس از گذشته آمده و او را وادار به برگشت میکنند. لوییس که از بدقولی ویلبر عصبانی است با سر کلاه خان همراه میشود ولی به محض اینکه لوییس خاطرهیاب را تعمیر میکند سر کلاه خان به او خیانت میکند. در آنجا لوییس میفهمد که سر کلاه خان در واقع هم اتاقی قبلیاش بوده که بدلیل سروصدای زیاد اختراع رابینسون شب نتوانست بخوابد و هنگام بازی خوابش برد و تیمش بازنده شد و به همین دلیل کینهی رابینسون را به دل گرفت و همچنین لوییس میفهمد که خودش کورنلیوس رابینسون است و در آینده پدر ویلبر محسوب میشود. دوریس هم اختراع شکست خوردهی رابینسون بود که او هم کینه لوییس را به دل داشت.
سر کلاه خان اختراع را به نام خود ثبت میکند و تقاضای تولید انبوه کلاه پرنده را میدهد. آینده مملو از کلاههایی است که انسان ها را به بردگی گرفتهاند. لوییس با کمک ماشین زمان آینده را درست میکند و از سر کلاه خان میخواهد که به آنها ملحق شود. سر کلاه خان ناپدید میشود چون از کارهای قبلیاش شرمنده است.
ویلبر او را به گذشته برمیگرداند تا مادرش را ببیند. لوییس به نزدیکی مادرش میرود ولی تصمیم میگیرد با او صحبت نکند تا آینده دقیقا همان چیزی باشد که قبلاً دیده بود.
رابینسون با بیدار کردن هم اتاقیاش در گذشته، آیندهاش را درست میکند و خودش هم در نمایشگاه اختراعات با نمایش خاطرهیاب زندگی فوقالعاده ای را برای خود رقم میزند.
این داستان با شعار رابینسون خاتمه مییابد: باز ادامه بده
.
.
.
#انیمیشن #کارتون #ملاقات_بارابینسون_ها
meet the robinsons.jpg
پوستر انتشار تئاتر
کارگردان
استیون اندرسون
تهیهکننده
دوروتی مککیم
نویسنده
جون برنستین
میشل اسپریتز
دون هال
ناتان گرنو
آئوریون ردسون
جو ماتئو
استیون اندرسون
بر اساس
روزی با ویلبر رابینسون
اثر ویلیام جویس
بازیگران
جردن فرای
وسلی سینگرمن
هارلند ویلیامز
تام کنی
استیون اندرسون
آنجلا باست
لوری متکالف
آدام وست
تام سلک
نیکول سالیوان
موسیقی
دنی الفمن
تدوین
الن کنشا
شرکت
تولید
استودیو انیمیشن والت دیزنی
والت دیزنی پیکچرز
توزیعکننده
استودیو سینمایی والت دیزنی
تاریخهای انتشار
۲۳ مارس ۲۰۰۷ (ایالات متحده)
۳۰ مارس ۲۰۰۷ (بریتانیا)
مدت زمان
۹۴ دقیقه [۱][۲]
کشور
ایالات متحده
زبان
انگلیسی
هزینهٔ فیلم
۱۵۰ میلیون دلار
(تخمینی) [۳]
فروش گیشه
۱۶۹٫۳ میلیون دلار [۴]
داستان
لوییس رابینسون پسر ۱۲ سالهای است که هنگام نوزادی توسط مادرش به پرورشگاه سپرده شد. این پسر با وجود گذشتهای که دارد، فوقالعاده باهوش و دارای توانایی بالقوه اختراع کردن است. هنگامی که زن و مردی برای دیدن او میآیند، لوییس با یک دستگاه ساندویچ ساز سعی میکند آنها را تحت تاثیر قرار دهد ولی ناکام مانده و دچار افسردگی میشود. مسئول پرورشگاه که زنی مهربان است، به لوییس میگوید که مادر واقعیاش حتما به او علاقه داشته ولی بدلیل مشکلاتش نتوانسته از لوییس نگهداری کند. همین هم باعث میشود که رابینسون به فکر ساخت یک دستگاه خاطرهیاب بیفتد تا در گذشته مادرش را پیدا کند.
رابینسون سخت کار میکند و سرانجام دستگاه را میسازد و آن را در یک نمایشگاه اختراعات معرفی میکند. در آنجا پسری به نام ویلبر رابینسون سر رسیده و خود را پلیس زمان آینده معرفی کرده و ادعا میکند که ماشین زمانش توسط سر کلاه خان دزدیده شده. لوییس خاطرهیاب را روشن میکند ولی یک کلاه پرنده آن را خراب کرده و نمایشگاه به هم میریزد. لوییس آنجا را با عصبانیت ترک میکند و همان دستگاه توسط مرد بلند قد موسوم به سر کلاه خان دزدیده میشود.
ویلبر بر روی پشت بام پرورشگاه لوییس را ترغیب به برگشتن و تعمیر خاطرهیاب میکند ولی لوییس تنها در صورتی قبول میکند که ویلبر حرف خود را ثابت کند. آنها سوار بر ماشین زمان پرنده به سال ۲۰۳۷ میروند. لوییس اصرار میکند با همان ماشین به دیدن مادرش برود و در این درگیری ماشین زمان سقوط کرده و خراب میشود. لوییس در ازای اینکه ویلبر بعد از تعمیر ماشین زمان او را به گذشته برگرداند قبول میکند که آن را تعمیر کند. آنها به گاراژ میروند و لوییس به طور غیر عمد با خانواده ویلبر آشنا میشود، همه به جز پدر ویلبر، کورنلیوس رابینسون که در سفر کاری بسر میبرد. سر کلاه خان و دوریس کلاه پرنده برای تکمیل خاطرهیاب سعی میکنند لوییس را بدزدند و این باعث درگیری های فراوان میشود و در نهایت خانواده ویلبر میفهمند لوییس از گذشته آمده و او را وادار به برگشت میکنند. لوییس که از بدقولی ویلبر عصبانی است با سر کلاه خان همراه میشود ولی به محض اینکه لوییس خاطرهیاب را تعمیر میکند سر کلاه خان به او خیانت میکند. در آنجا لوییس میفهمد که سر کلاه خان در واقع هم اتاقی قبلیاش بوده که بدلیل سروصدای زیاد اختراع رابینسون شب نتوانست بخوابد و هنگام بازی خوابش برد و تیمش بازنده شد و به همین دلیل کینهی رابینسون را به دل گرفت و همچنین لوییس میفهمد که خودش کورنلیوس رابینسون است و در آینده پدر ویلبر محسوب میشود. دوریس هم اختراع شکست خوردهی رابینسون بود که او هم کینه لوییس را به دل داشت.
سر کلاه خان اختراع را به نام خود ثبت میکند و تقاضای تولید انبوه کلاه پرنده را میدهد. آینده مملو از کلاههایی است که انسان ها را به بردگی گرفتهاند. لوییس با کمک ماشین زمان آینده را درست میکند و از سر کلاه خان میخواهد که به آنها ملحق شود. سر کلاه خان ناپدید میشود چون از کارهای قبلیاش شرمنده است.
ویلبر او را به گذشته برمیگرداند تا مادرش را ببیند. لوییس به نزدیکی مادرش میرود ولی تصمیم میگیرد با او صحبت نکند تا آینده دقیقا همان چیزی باشد که قبلاً دیده بود.
رابینسون با بیدار کردن هم اتاقیاش در گذشته، آیندهاش را درست میکند و خودش هم در نمایشگاه اختراعات با نمایش خاطرهیاب زندگی فوقالعاده ای را برای خود رقم میزند.
این داستان با شعار رابینسون خاتمه مییابد: باز ادامه بده
.
.
.
#انیمیشن #کارتون #ملاقات_بارابینسون_ها
- 🙈
- 🙉
- 🙊
- 💛
- ❤
- 💔
- 💯
- 💢
- ✋
- ✌
- 👍
- 👎
- ✊
- 👏
- 👈
- 👉
- 🙏
- 💪
- 🎬
- 🐥
- 🌹
- 🍁
- 🍉
- 🍕
- 🍳
- 🎂
- 🎈
- ☕
- 🌍
- 💩
- 🚗
- ⏰
- ☔
- 📙
- ⭐
- 😀
- 😂
- 😉
- 😊
- 😍
- 😘
- 💋
- 😋
- 😜
- 👀
- 😐
- 😕
- 😎
- 😌
- 😒
- 😬
- 😔
- 😢
- 😭
- 😷
- 😎
- 😨
- 😱
- 😡
- 😠
😊
مشاهده نظرات
مرتبط
M/J
در حال بارگذاری
X
این ویدیو