نماهنگ یک مسجد از امیر تاجیک

یه مسجد وسط دو تا مثلث اسیره

یه کودک  زیر چکمه سیاهی می میره

یه ضجه توی آسمون شب پر می گیره

یه مادر دوباره ناله رو از سر می گیره

گلوله سینه ی برادرم رو می دره

شهادت کفن گلی می شه که پرپره

قلب اون روی خاک افتاده اما می زنه

کسی که  تن پاکش روی دستای منه

شتاب کن برادر وقت شهادت منه

وقت گذشتن از خود وقت نجات میهنه

سلاح من سنگ منه

می شکنه شیشه ی شبو

فریاد من مثل تبر

می کنه ریشه ی شبو

برخیز ای مسلمان باید که مثله طوفان

کشتی شب رو بشکنیم
  • 🙈
  • 🙉
  • 🙊
  • 💛
  • 💔
  • 💯
  • 💢
  • 👍
  • 👎
  • 👏
  • 👈
  • 👉
  • 🙏
  • 💪
  • 🎬
  • 🐥
  • 🌹
  • 🍁
  • 🍉
  • 🍕
  • 🍳
  • 🎂
  • 🎈
  • 🌍
  • 💩
  • 🚗
  • 📙
  • 😀
  • 😂
  • 😉
  • 😊
  • 😍
  • 😘
  • 💋
  • 😋
  • 😜
  • 👀
  • 😐
  • 😕
  • 😎
  • 😌
  • 😒
  • 😬
  • 😔
  • 😢
  • 😭
  • 😷
  • 😎
  • 😨
  • 😱
  • 😡
  • 😠
😊

مرتبط

دانلود روزانه✅

در حال بارگذاری
X
این ویدیو